محل تبلیغات شما

فقدان معنی.چیزیه که آدم امروزی باهاش سر و کله میزنه.‌‌.نمیدونم حس میکنم این دائما وصل بودن این دائما باخبر بودن سناریو ها رو کوتاه کرده‌قصه ها رو بی معنی کرده.نمیذاره داستان بسازم یا خیالپردازی کنم.و در کنارش دردو بی معنی کرده.دردی که آدما پشت همین پیاما و پستا نشونش میدن اما هیچ کسی ککشم نمیگزه.

این روزا به طور خیلی ناشیانه ای سعی کردم انپلاگ شم و دنیای بیرونمو ببینم.میخوام که یه فلانور باشم هر چند که قبلنم بودم و حالا با دیدن تک تک آدما یه داستان میسازم.پسری که گیتارشو گرفته تو قسمت خانومای مترو آواز میخونه و هر از چند گاهی بهم چشمک میزنه.پیرمردی که با لهجه ی شیرین ترکی و لبخند عمیقش میگه یه دونه واکس ببری قطعا مشتری میشی اما خبر نداره آدمای عجول امروز واکس نمیزنن.برای پسربچه هایی که کیسه های غول آسای آشغالو رو شونه هاشون میکشن و من هنوزم از فقدان معنی حرف میزنم.از اینکه همه ی آدما تو یه صفحه ی چت بازن.هی تایپ میکنن میخندن عصبانی میشن ولی آخرش زیر لب میگن بسوزه پدر تنهایی.بازم بی معنیه.مجموعه ی تناقضات در هم تنیده ی مکالمه ها.مجموعه ی دوست دارم ها با چن تا ایموجی خنده.بی معنیه.من به پیرزن جوراب فروش مترو نگاه میکنم و میخوام براش یه داستان بسازم اما بی معنیه.مادر بزرگ قصه ها این روزا دو تا حلقه ی فی سنگین جوراب توی دستش داره.دیگه قصه نمیگه دیگه بوی حنا نمیده دیگه رمقی براش نمونده که سبزی خشک کنه.چه معنی ایی برای این داستان پیدا کنم؟چه معنی ایی برای این زندگیای زیر و رو شده پیدا کنم؟ برای بچه هایی با کیسه های غول آسا پیریی با بارای سنگین و جوونای پر از حرف سکوت کرده؟

حس میکنم این روند بی معنی شدن داره روز به روز بیشتر میشه و حس میکنم آدم آینده تو یه حالت بی خبری از معنی به سر میبره.فکر میکنم یکی باید این بازی رو ری استارت کنه.یکی باید این شهرا رو خراب کنه‌‌‌.شاید یه غول بزرگ پاشو بذار روی زمین و همشو خراب کنه ها؟

و آخرش همیشه به این جمله فک میکنم که یه روز یکی وایمیسته روی بلندترین برج این شهر و داد میزنه بس کنید و ما بس میکنیم.خیلی دراماتیکه اما شاید چیزی که این دنیای بدون معنی میطلبه همین فریاد بلنده.

 

پ.ن: تو این مدت کلا یادم رفته بود اینجا هست بعد یهویی اومدم خوندمش دیدم چقد باحالهههه.یادم اومد پارسال همین موقعا اولین تجربه های آهنگ بی کلاممو شرو کرده بودم و داشتم ازش لذت میبردم.خب تو این یه سال کجا نوشتم؟ توی تلگرام تو یه کانال با دو تا سابسکرایبر که خودم بودم و اون یکی اکانت خودم(بح بح) حالا میخوام کم کم اضافه اشون کنم اینجا.

محرم ۹۸- چیذر- شب حضرت قاسم

غافلگیری اول پاییز ۹۸

در حال و هوای اول پاییز

یه ,معنی ,بی ,ی ,میکنم ,رو ,بودم و ,بی معنی ,بی معنیه ,تو یه ,کیسه های

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها