محل تبلیغات شما
خب در راستای وقایع دیروز و رسیدن خواهرم بعد از ۱۳ ساعت امروز روز چندان شادی نبود و بگید چی شد! مغز قصه پردازم داره انواع اقسام سناریوهای شاخ و برگ دارو میسازه! بعد از اون ماجرای خیانت طور دیشب دائم داریم فک میکنیم که اگه یکم خشن تر رفتار میکردیم شاید اونطوری نمیشد و مجبور نبودیم یه میلیون بدیم به آدمای مقصر و تنها کسی که این وسط چیزی نمیگه و ساکت نشسته بابامه!نمیدونم شاید چون دوست نداره سفری که مارو آورده هوامون عوض شه بد پیش بره یا شایدم داره فک میکنه نکنه تو ذهن ما از قهرمانی در اومده ولی در نیومده!

اما چیزی که هی با خودم تکرار میکنم اینه که خدا نکنه قدرت دست اینجور آدما بیوفته حاضر نیستن حرفای آدمم گوش بدن! این دردناکه این چیزیه که دردناکه! 

بگذریم! چهار نفر آدم که همگی شاهد این نامردی بودیم ساکت شدیم اما تو ذهن هر چهارتامون یه تلخی ناشی از این نامردی پیچیده! واقعا احساسی بدتر از بی عدالتی نیست!و شما هیچ وقت درک نمیکنید چونکه یه سری واقعه ام قبل و بعدش هست که برای درک دردناکیش باید بدونید! مثلا اینکه هممون دیروز پر از خنده و شادی بودیم امروز پر از سکوتیم!

بازم بگذریم! اگه نگذریم اون از ما نمیگذره!

 

محرم ۹۸- چیذر- شب حضرت قاسم

غافلگیری اول پاییز ۹۸

در حال و هوای اول پاییز

یه ,ذهن ,بگذریم ,فک ,  ,دردناکه ,این نامردی ,پر از ,بعد از ,تو ذهن ,شاهد این

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گردشگری در دنیای مجازی رَدِ بالِ‌ دُرناها در باد ... جهان